صدرای من از تولد تا 6 ماهگی...شماره 2
پسر نازنینم صدرای مامان لحظه به لحظه تمام روزهای با تو بودن قشنگ و پرخاطره اس...بعضی چیزایی رو که در این مدت اتفاق افتاده رو خلاصه واست مینویسم شاید خوشت بیاد اولین موردی که میخوام بدونی دفعه دوم واکسنت بود که ٢٠ اسفند ماه میشد طبق توافق قبلی با بابا فواد اونم همراهمون اومد و اون روز هوا حسابی ابری بود و بارون هم شروع به باریدن کرد بیدارت کردم. حاضر شدیم و رفتیم البته ایندفعه حسابی تحقیق کرده بودم و مثلا فهمیده بودم اگه چند دقیقه قبل از تزریق یه ذره آبشکر بهت بدم باعث میشه کمتر درد بکشی و همچنین قبل از تزریق بهت قطره استامینوفن هم داده بودم و لی باز همون حال رو داشتم!ولی اینبار بغل بابات بودی و من ازت عک...
نویسنده :
مامان شهرزاد
6:32